ما در فرهنگمان بدون توجه به تفاوتها با ناامیدی به دنبال عشقی رمانتیک میگردیم. در روابطمان اغلب به دنبال پاسخی همگام از سوی همسرمان هستیم تا احساس ارزشمندی، تعلق خاطر و وابستگی در رابطه داشته باشیم.
جان بالبی آن را وابستگی مینامد. افراد بزرگسال وابستگیهای متفاوت دارند که نشات گرفته از نیازهای دوران کودکی آنها است. ما از زمان تولد وابستهی ارتباط هستیم و در طول زندگیمان به دنبال این ارتباط هستیم. این نیازها که در کودکی ضروری است همچنان تاثیر زیادی در بزرگسالی دارد.
در کنار این نیروی محرکه به دنبال همسری هستیم که مکمل ما باشد و با او الگوهای مانوس زندگی را برای خودمان دوباره فعال میکنیم.
اما لازم است بدانید که قدم اول شناخت خواسته های واقعی خود در زندگی زناشویی است. گرفتن مشاوره از یک مشاور خانواده معمولا سریع ترین راه برای روبرو شدن با واقعیت ها و خواسته های ما در زندگی مشترک است.
آسپرگر یک اختلال رشدی عصبی است. همسرانی که آسپرگر دارند میتوانند در رابطه نیازهایی را برآورده کنند و این خصوصیات اغلب ممکن است آنها را جذاب جلوه دهد. اما اگر در صدد زندگی با همسری با اختلال آسپرگر هستید، چالشهای خاصی وجود دارد که باید از آنها آگاه باشید.
برای زندگی با همسری دچار آسپرگر باید این نکات را بدانید:
سر فصل های مطلب
Toggleوقتی با مشکلات بین فردی با اینگونه همسران مواجه میشود به این معنی نیست که مجبور هستید تنها باشید. گرچه رفتار آنها ممکن است اصل شریک زندگی بودن ایشان را زیر سوال ببرد. اما افراد دچار اختلال آسپرگر هم در ازدواج و زندگیشان خواهان ارتباط هستند.
جاذبهی همسری در ابتدا امنیت، ثبات و برقراری رابطه را ایجاب میکند؛ چیزهایی که در ازدواج معهود است و هویت ازدواج را تایید میکند. از طرف دیگر برخی از این افراد ممکن است به دنبال زندگیای باشند که به حال خودشان رهایشان کنند و در دنیای خودشان به سر ببرند.
زندگی با فرد دچار اختلال آسپرگر ممکن است برای همسرش بسیار چالش برانگیز باشد.
کنار آمدن با این مردان سخت است- درون جامعهای که انتظارات اجتماعی مختلفی از زنان و مردان در ازدواج وجود دارد، مسائل و متغیرها در هر ازدواج به نوع متفاوتی بروز خواهد کرد. افزون براین، لایههای دیگر اتحاد در زوجین که شامل تفاوت نژادی، جنسیتی، تواناییهای جسمی یا روحی است با چالش و نیرومندی مختص خودشان بروز خواهد کرد.
تنشهای دیگر در ازدواج مثل مسائل مالی و فرزندان میتوانند لایههای دیگری به استرس شما اضافه کنند که در صدر آن خود همسر دارای آسپرگر است.
همهی ما به عنوان فرد و بخشی از پیوند ازدواج انتظاراتی مرتبط با ارزشهایمان داریم. وقتی یکی از همسران آسپرگر دارد. ممکن است اختلال او با نیروهای محرکهی نامعلوم در رابطه آنها بروز کند و باعث شود شریک زندگی او در هالهای از شرم و پنهانکاری فرو رفته رود.
زندگی با همسر آسپرگری ممکن است تاثیراتش را در درازمدت نشان دهد و منتهی به چرخههای مستمر استرس، خشونت خانگی، عشقبازی، بیماری روحی، ضعف جسمی، احساس ننگ، شرم، اندوه و شکست شود.
وقتی با همسری آسپرگر زندگی میکنید ایجاد فضا برای گفتگو راجع به این مسائل: تشخیص، درک و پذیرش بیماری، ایجاد فضایی امن برای تصدیق وضعیت اجتماعی از قلم میافتد.
باید یاد آور شوم که در اکثر موارد هیچ فردی آمادگی برخورد با اینگونه رفتار های همسر خود را ندارد در بعضی وقت ها شما اصلا راه برخورد با چنین همسری را بلد نیستید و آموزش های از این قبل دریافت نکرده اید. کمک گرفتن از مشاوره روانشناسی می تواند سطح تنش و استرس شما را کنترل کند.
روابط هر زوج و هر ازدواجی منحصر به فرد است. اما حوزههای کلی افکار، هیجانات و رفتارهایی که تاثیر آن بر خانواده، کار و جامعه است وضعیت متفاوت می باشد اینگونه موارد مثل: وضعیت انگیختگی هیجانی، دشواریهای بین فردی، دشواری اجتماعی، همدلی، صمیمیت جسمی، بهداشت، تیمار کردن، خطر بیشتر وسواس فکری عملی، اختلال عدم توجه و اضطراب می باشند.
افراد آسپرگری میتوانند ساعتها روی کوشش برای مهارت در استعدادشان تمرکز کنند. این استعداد ممکن است آنها را به سمت متخصص شدن در حوزهی مطالعاتی سوق دهد. اما شاید منتهی به احساس تنهایی و ناامنی همسرشان نیز بشود.
زندگی با همسر آسپرگر نیاز به سازش زیادی از سوی همسر وی دارد.
آنها ممکن است از صحبت راجع به علایقشان لذت ببرند بدون اینکه به نکات ظریف گفتگوی دوجانبه اهمیتی بدهند؛ سرنخهای اجتماعی، حالات صورت، زبان بدن. درک تواناییهای ذهنی ملموس نسبت به درک مبهم هیجانات ارجحیت دارد.
شناسایی نیازها و خواستهها نیز در فرد آسپرگر برای همسرش مشکلزاست. در میان تمام مشکلات ازدواج با افراد آسپرگر این یکی از چالش برانگیزترین ها است.
عدم وجود همبستگی و واکنشهای دلسردکننده که در ازدواج تجربه میشود ممکن است احساس گسستگی و تهی بودن با نیاز مبرم برای پر شدن خلاها به فرد دست دهد. ناکامی ناشی از اینکه همسر نمیتواند نیازهای هیجانی خود را تامین کند شاید ناکامی از اینکه مجبور است نقش مراقب بودن را بپذیرد میتواند منتهی به ترسی اولیه و موجب نزاع و ناامیدی هر دو زوج شده و خوشبختی و شادکامی آنها را از بین ببرد.
زندگی با همسر آسپرگر بدون داشتن فضا برای آشکار نمودن مسائل زندگی و ارتباط با زوجهای دیگری که تجربهی مشابه دارند اغلب ممکن است موجب تجربهی عشق بینتیجه شود.
تمایل به در میان گذاشتن هیجانات و تاریخچهی شخصی خودتان از این واقعیت که با فردی دچار آسپرگر ازدواج کردهاید دائمی خواهد بود تا بتوانید تنش حاصل از انزوا را کاهش دهید. اگر احساسات خود را بروز نداده و در میان نگذاشتهاید عاقلانه است این کار را در محیطی گرم و با محبت انجام دهید که در آنجا ارتباط و تبادل دوجانبهی هیجانات را تجربه نمایید.
شما تنها نیستید و محرکههای زندگی با همسر آسپرگر واقعی هستند. حمایت و پشتیبانی در قالب گروهی از همسران دیگر، مشاورهی فردی یا زوج در دسترس است.
امنیت همیشه باید اولین حوزه در ارزشیابی درمان باشد. اگر مسئله تا جایی پیش رفته که کمک حرفهای نیاز است بکوشید مشاور و درمانگر مناسب خود را بیابید.
این نکته اهمیت بسزایی دارد. داشتن مشاور خانواده ایی که متخصص در حمایت زوجهایی است که یکی از آنها اختلال آسپرگر دارد. تاثیر مثبت زیادی دارد تا بدانیم نقاط قوت چگونه ایجاد شده و چالشها را میتوان به روشی عینی و نظامند رفع کرد. زندگی با همسر آسپرگر دشوار است و اندکی کمک از جانب روانشناس یا مشاور خانواده میتواند تغییری قابل توجه در رابطهتان ایجاد کند.
اگر رابطهتان به جایی نرسیده که احساس کنید زندگی با همسر آسپرگر غیرممکن است پس بدانید که با کمک می توانید مشکلتان را حل کنید. فضایی ایجاد کنید تا بفهمید چگونه دوباره یکدیگر را دریابید و دنیای درونی همدیگر را درک کنید.
همچنین ایجاد توقعات عینی معقول، یافتن راههایی برای تبیین برنامهی روزانه، مسئولیتهای فردی در زندگی روزمره، یافتن راههایی برای برگشتن به سوی یکدیگر و ایجاد مسیرهای خلاقانه از راه های کمک به خود و رابطه تان می باشد.
مطلل،ترجمه تحت اللفظی و بسیار نامفهومی بود.